اکوسیستم استارتاپی به نوعی ادبیات ما را نیز دستخوش تغییر ساخت به طوری که واژگان و اصطلاحاتی که قبلاً وجود نداشتند یا کمتر مورد استفاده قرار می‌گرفتند (همچون خود، واژهٔ استارتاپ)، امروزه در میان فعالان این حوزه به کرات استفاده می‌شود که از آن جمله می‌توان به اصطلاحاتی همچون منتورینگ، منتورشیپ، منتور، منتی و … اشاره کرد که در همین راستا در این مقاله قصد داریم با نگاهی عمیق به تک‌تک این موارد، ببینیم که اساساً منتورینگ چه مفهومی دارد و در چه شرایطی می‌توانیم برچسب منتور روی کسی بزنیم این فرد به طور کلی چه وظایفی دارا است.

منتورینگ یا مربی‌گری / منتور یا مربی؟
وقتی که صحبت از منتورینگ و منتور به میان می‌آید، معادل‌هایی همچون مربی، مشاور، راهنما و غیره را می‌توان استفاده کرد اما در این میان مشکلی بوجود می‌آید و آن هم اینکه معادل‌هایی از این دست شاید نتوانند آن‌طور که باید و شاید ماهیت این موضوع را انتقال دهند چرا که اگر نگوییم اصطلاح منتور به تازگی وارد ادبیات ما شده است، اما به طور قطع می‌توان گفت که جزو مفاهیم جدیدی است که امروزه کارآفرینان استفاده می‌کنند و از همین روی از اینجای بحث به بعد تمرکز روی استفاده از همان معادل‌های لاتین است.

Mentor کیست؟
منتورینگ ریشه در یونان باستان دارد به طوری که می‌توان گفت واژهٔ منتور از داستان معروف اُدیسهٔ هومر گرفته شده است. در این داستان شخصیتی پیر به نام Telemachus وجود دارد که وی بواسطهٔ ارتباطی که با الههٔ خِرد دارا است، می‌تواند شخصیت دیگر داستان به نام Mentor را در مسیر زندگی و دوراهی‌هایی که بر سر آن‌ها قرار می‌گیرد راهنمایی کند که بر همین اساس واژهٔ Mentor وارد زبان انگلیسی شد به طوری که امروزه منتور به کسی گفته می‌شود که دانش و خِرد خود را با افراد کم‌تجربه به اشتراک می‌گذارد.

Mentee کیست؟
وقتی می‌گوییم منتور کسی است که دانش خود را با فردی که تجربهٔ کمتری دارا است به اشتراک می‌گذارد، به سادگی می‌توان حدس زد که مِنتی (Mentee) به چه کسی گفته می‌شود. به عبارتی، مِنتی همان فردی است که نیازمند راهنمایی‌ها، دستورالعمل‌ها و توصیه‌های منتور است.

آیا برخورداری از منتور نقطه ضعف محسوب می‌شود؟
به نظر می‌رسد که اگر این پرسش را با ذکر یک شاهد مثال پاسخ دهیم، تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت. Bill Gate در دنیای فناوری فرد نام‌آشنایی است و نیاز به توضیح نیست که وی زمانی به عنوان پول‌دارترین فرد روی کرهٔ زمین قلمداد می‌شد (البته حتی اگر در حال حاضر چنین صفتی به وی اطلاق نگردد، او کماکان یکی از پول‌دارترین‌ افراد است.) جالب است بدانید که هم‌بنیان‌گذار کمپانی مایکروسافت در زندگی حرفه‌ای خود منتوری داشته است به نام Warren Buffett که از قضا ایشان هم یکی از افراد بسیار موفق در حوزهٔ کسب‌وکار در دنیا است.

با این تفاسیر، می‌توان گفت که برخورداری از منتور (مربی یا راهنما) نه تنها نقطه ضعف محسوب نمی‌گردد، بلکه این قضیه به حدی در فضای کسب‌وکار حائز اهمیت است که شاید بتوان گفت داشتن منتور به نوعی نشان‌دهندهٔ نگاه حرفه‌ای منتی (شاگر یا راهنمایی‌گیرنده) است اما در عین حال توجه داشته باشیم که معیارهای زیادی برای انتخاب یک منتور خوب وجود دارد که در ادامه بیشتر پیرامون این مسئله صحبت خواهیم کرد.

منتورینگ چه مزایایی دارا است؟
در ادامه خواهیم گفت که یک منتور چه وظایفی دارد و چگونه می‌توانیم یک منتور خوب را تشخیص دهیم اما در این نقطه بهتر است ابتدا به بررسی این موضوع بپردازیم که اساساً منتورینگ چه مزیت‌هایی دارد و پس از انتخاب یک منتور خوب، چه اتفاقی برایمان رخ خواهد دارد که برخی از مهم‌ترین مزایای منتورینگ عبارتند از:

– موفقیت شغلی: سازمان‌ها و شرکت‌هایی که با کمک نیروهای باسابقهٔ خود برای تازه‌واردها برنامه‌های منتورینگ رسمی در نظر می‌گیرند، می‌توانند اعتماد داشته باشند که افراد جدید در کوتاه‌ترین زمان ممکن با ارزش‌های سازمان آشنا شده و می‌توانند در همان راستا گام بردارند (به این نوع منتورها Organizational Mentor گفته می‌شود که در ادامه بیشتر در این خصوص صحبت خواهیم کرد.) از سوی دیگر، اگر به شکلی غیررسمی به مقولهٔ منتورینگ نگاه کنیم بدین صورت که اگر یک فریلنسر هستیم و برای ارتقاء دانش خود در زمینهٔ خاصی شخصاً اقدام به کمک گرفتن از یک منتور کنیم، می‌توانیم این تضمین را داشته باشیم که علیرغم عدم حضور در فضای کسب‌وکار رسمی همچون به استخدام یک شرکت درآمدن، خواهیم فهمید که روال انجام کارها در شرکت‌ها به چه شکل است و چگونه می‌توانیم از غافلهٔ افراد حرفه‌ای عقب نمانیم.

– یادگیری بیشتر هم برای منتور و هم برای منتی: اگر از کسانی که در حوزهٔ منتورینگ چند سالی است فعالیت می‌کنند بپرسیم که «آیا یادگیری در منتورینگ یک‌طرفه است؟»، احتمالاً تعداد قابل‌توجهی از ایشان پاسخ دهند خیر چرا که اساساً منتورینگ یک جادهٔ دوطرفه است که درست است در آن منتی چیزهای به مراتب بیشتری فرا می‌گیرد، اما منتور هم دائماً در حال مواجه با چالش‌های جدید، موقعیت‌های متفاوت و آدم‌های گوناگون است و مسائلی از این دست منجر بدین خواهند گشت تا منتور هم پیوسته در حال یادگیری چیزهای جدیدی باشد.

– به شبکهٔ دوستان منتور دست پیدا می‌کنیم: در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد که به چه شکل این اتفاق می‌تواند رخ دهد اما در اینجا قصد داریم این موضوع را به عنوان یکی از مزایای منتورینگ در نظر بگیریم. دنیای کسب‌وکار، فضای نتورکینگ و ارتباطات است و این ارتباطات سالم هرچه بیشتر و مستحکم‌تر باشند، موفقیت ما در ادامهٔ راه تضمین‌تر خواهد شد.

– دستیابی به فرصت‌های طلایی بیشتر: یکی از مزایای منتورینگ که هرگز نمی‌توان آن را نادیده گرفت این است که منتور می‌تواند فرصت‌های کاری بی‌شماری برای منتی ایجاد کند. به طور مثال، فرض کنیم یک دولوپر مبتدی هستیم که از یک دولوپر ارشد به عنوان منتور خود بهره می‌جوییم. حال سؤال اینجا است که به نظر شما اگر فرد بااستعدادی باشیم و منتورمان هم از عملکرد ما راضی باشد، چه‌قدر احتمال دارد وی ما را به کارفرمایانی که می‌شناسد معرفی ننماید؟

وظایف کلیدی منتور کدامند؟
شاید بتوان گفت مهم‌ترین وظیفه‌ای که یک منتور دارا است، هدایت کردن منتی در جهت و مسیر درست می‌باشد اما در عین حال لیستی از وظایف را می‌توان برای یک منتور حرفه‌ای در نظر گرفته که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

– هدایت کردن منتی در مسیر درست
– همواره در دسترس باشد
– صداقت داشته باشد
– دید همه‌جانبه داشته باشد
– اشتباهات را گوشزد کند
– الهام‌بخش باشد
– به تصویر کشاندن مسیر و مقصد نهایی
– توانایی ترسیم رودمپ

– هدایت کردن منتی در مسیر درست: پیش از این گفتیم که مهم‌ترین وظیفهٔ منتور هدایت‌گری است بدین صورت که باید برای فردی که به وی مراجعه می‌کند راه را از چاه مشخص سازد، بی‌خود و بی‌جهت به منتی انرژی مثبت نداده بلکه کاملاً واقع‌گرایانه با مسائل برخورد کند و همچنین رنج، سختی، مشقت و چالش‌هایی که خود در طول سالیان با آن‌ها مواجه شده را به صورت خلاصه و مفید در اختیار شاگردش قرار دهد.

– همواره در دسترس باشد: این ویژگی در انتخاب یک منتور بسیار حائز اهمیت است چرا که گاهی اوقات پیش می‌آید افرادی که به دنبال یک منتور در حوزهٔ زندگی شخصی یا بیزینسی می‌گردند بر سر دوراهی‌هایی قرار می‌گیرند که خیلی سریع نیاز به مشاوره پیدا می‌کنند که در چنین مواقع لزوم برخورداری از منتوری که در دسترس باشد دوچندان می‌گردد.

– صداقت داشته باشد: پیش از این گفتیم که یک منتور خوب کسی است که بی‌خود و بی‌جهت به شاگردان خود انرژی مثبت نداده و به شکلی واهی مدینهٔ فاضله‌ای برای ایشان ترسیم ننماید بلکه کاملاً باید صادق باشد (اینکه می‌گوییم منتور نباید بی‌خود و بی‌جهت انرژی مثبت دهد هرگز بدین معنی نیست که وی باید همواره نیمهٔ خالی لیوان را نگاه کند بلکه منظور آن است که وی باید دیدی کاملاً واقع‌گرایانه به مسائل داشته باشد چرا که هرگونه اشتباه از جانب وی می‌تواند به زیان منتی تمام شده و حتی زندگی‌اش را به تباهی بکشاند.) به عبارتی، صداقت در کلام، رفتار و مَنش منتور کمک می‌کند تا شاگرد بیش از پیش راه را از چاه بازشناسد.

– دید همه‌جانبه داشته باشد: منظور از دید همه‌جانبه این است که منتور باید تفکر الگوریتمیک داشته باشد بدین شکل که به مسائل از زوایای مختلفی نگاه کرده، جوانب مختلف یک تصمیم را بسنجد و هرگز نگاه کوتاه‌مدت نداشته باشد که در این صورت کسی که به منتور اعتماد کرده با خیال راحت می‌تواند به توصیه‌های وی، حتی اگر برخلاف نظرش باشند، گوش فرا دهد.

– اشتباهات را گوشزد کند: یک منتور خوب کسی است که هرگز با منتی خود رودربایستی نداشته و همواره اشتباهات وی گوشزد کند. این ویژگی منتور در ظاهر کمی خشک، خشن و بی‌رحمانه است و حتی گاهی منتی را از اینکه دست به انتخاب یک منتور زده پشیمان می‌سازد اما اگر این مقوله را با سه‌گانهٔ پزشک-بیمار-دارو مقایسه کنیم، شاید این تلخی جای خود را به شیرینی دهد. به عبارتی، همان‌طور که وقتی بیمار می‌شویم به پزشک مراجعه می‌کنیم و ایشان هم علیرغم اینکه از داروهای تلخ خوشمان نمی‌آید یا از آپمول می‌ترسیم برایمان انواع و اقسام داروهای بدمزه و در عین حال چند پنی‌سیلین تجویز می‌کند تا خوب شویم و در نهایت هم بهبود می‌یابیم، وقتی به منتور خود اعتماد داشته باشیم و ایشان هم آنچه به صلاح ما است (ولو تلخ و چالش‌‌برانگیز) را توصیه می‌کند، در نهایت برندهٔ این بازی منتی خواهد بود.

– الهام‌بخش باشد: قبلاً گفتیم که انرژی مثبت دادن به شکلی واهی اصلاً خوب نیست اما در عین حال یکی از ویژگی‌های شاخص منتور الهام‌بخش بودن است بدین شکل که به کرات پیش می‌آید که منتی در مسیر پرشیب، ناهمواره، سخت و خسته‌کنندهٔ پیشرفت به قول معروف کم می‌آورد و بارها و بارها تصمیم به تسلیم شدن می‌گیرد که در چنین مواقعی نقش یک منتور الهام‌بخش دوچندان می‌گردد. به عبارتی، منتور خوب کسی است که بتواند در چنین شرایطی نتایجی که شاگردش پس از تحمل رنج و مشقت‌های فراوان به دست می‌آورد را به وی گوشزد کند که این مهم با نشان دادن مقصد نهایی میسر می‌گردد که مورد بعدی به همین قضیه اختصاص دارد.

– به تصویر کشاندن مسیر و مقصد نهایی: اگر در مسیری گام برداریم که اساساً ندانیم مقصد کجا است، رسیدن به قله چه لذتی دارا است و پس از دست یافتن به نتیجه‌ای که شاید ماه‌ها و سال‌ها در انتظارش بودیم چه‌قدر کیفیت زندگی‌مان بهبود پیدا می‌کند، بدون شک به مرور زمان انگیزهٔ خود را از دست خواهیم داد که شاید یک مثال خوب در این حوزه، بارداری باشد. مادری را فرض کنیم که بین ۷ تا ۹ ماه حالت تهوع، کمردرد، سنگینی وزن جنین، ترک شغلی که دوستش داشته، خانه‌نشینی و مسائلی از این دست را تحمل می‌کند اما به این امید که پس از طی کردن این مسیر پر از فراز و نشیب به نتیجهٔ خوبی می‌رسد (به عبارتی مادر می‌شود)، وی می‌تواند آستانهٔ درد خود را بالا ببرد. مقولهٔ موفقیت شغلی هم خیلی بی‌ربط به مثال فوق نیست اما یک تفاوت عمده دارد و آن هم اینکه برخلاف مادر که نتیجهٔ ۹ ماه بارداری برایش تعریف‌شده، ملموس و مشخص است، منتی هرگز نمی‌داند که مثلاً پس از چندین و چند ماه یادگیری کدنویسی قرار است به چه جایگاهی برسد و اینجا است که منتور نقش مهمی ایفا می‌کند بدین شکل که باید مسیر و مقصد نهایی را برای وی به تصویر بکشاند.

– توانایی ترسیم رودمپ: نیاز به توضیح نیست که به تصویر کشاندن مسیر و مقصد نهایی برای منتی بدون ترسیم یک رودمپ (نقشهٔ‌راه) اصولی امکان‌پذیر نیست. در واقع، منتور این وظیفه را دارا است تا با توجه به تجربیات گذشتهٔ خود، شرایط فعلی بازار، مد نظر قرار دادن تغییرات کنونی مارکت نسبت به گذشته، روحیات شاگرد و پتانسیل پیشرفت وی اقدام به ترسیم یک نقشهٔ‌راه کوتاه اما در عین حال نتیجه‌گرا نماید.

یک منتور خوب چه ویژگی‌هایی دارا است؟
هنگامی که قصد داریم دست به انتخاب یک منتور بزنیم، با مد نظر قرار دادن نکاتی که در ارتباط با وظایف کلیدی منتور بودند، خواهیم توانست بخش قابل‌توجهی از فرآیند انتخاب را طی کنیم اما در عین حال باید یکسری خصیصه‌ها و ویژگی‌های دیگر را هم مد نظر قرار دهیم تا در نهایت به نتیجه‌ای که می‌خواهیم برسیم که در همین راستا می‌توان موارد زیر را برشمرد:

– داشتن دید عمیق نسبت به بازار
– اهل شعار دادن نبودن
– نتورکینگ قوی
– ایفای نقش یک رُل مادِل (اُلگو)

– داشتن دید عمیق نسبت به بازار: وقتی قرار است در حوزهٔ استارتاپ منتوری برای خود انتخاب کنیم، مسلماً کسی که در این اکوسیستم چند سال در حال فعالیت است از اثربخشی به مراتب بیشتری نیست به کسی که صرفاً چند کتاب در باب استارتاپ مطالعه کرده است خواهد داشت! علاوه بر داشتن سابقهٔ فعالیت در یک حوزهٔ خاص، وی نسبت به حوزه‌ای که ما به عنوان منتی قرار است از تجربیات وی استفاده کنیم باید یک دید عمیق داشته باشد که در غیر این صورت می‌تواند موفقیت‌های آتی ما را تحت‌الشعاع قرار دهد (به طور مثال، اگر قرار است یک فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کنید، مسلماً فردی با تجربهٔ مفید در حوزه‌های استارتاپ، طراحی وب اپلیکیشن، سئو و مباحثی از این دست می‌تواند راهنمایی‌های خوبی عرضه کند اما از آنجا که وی دید عمیقی نسبت به مقولهٔ E-commerce ندارد، شاید آن‌طور که باید و شاید نتواند نقش یک منتور حرفه‌ای را برایمان بازی کند.)

– اهل شعار دادن نبودن: در انتخاب منتور خود باید همواره به دنبال کسی باشیم که به قول معروف اهل شعار دادن نباشد بلکه مسئولیت آنچه بر زبان می‌آورد را قبول کرده و یا همواره پای تصمیمی که می‌گیرد بایستد. به عنوان مثال، وقتی می‌بینیم که منتور دائم از کیفیت، دِدلاین، اهمیت خوش‌قولی در کسب‌وکار، هوش هیجانی و مسائلی از این دست صحبت می‌کند اما در عین حال خود در پیاده‌سازی آن‌ها موفق عمل نمی‌کند، این رفتارها به منزلهٔ سیگنال‌هایی هستند که باید حتماً مد نظر قرار داد و گاهی شاید بواسطهٔ همین رفتارها باید در انتخاب منتور خود تجدید نظر کرد!

– نتورکینگ قوی: منتورهای حرفه‌ای صرفاً بواسطهٔ مهارت‌های شخصِ خودشان نیست که می‌تواند ضامن موفقیت شاگردانشان شوند بلکه ارتباطات تجاری (نتورکینگ) ایشان با سایر فعالان صنعت مد نظر، دوستان‌شان، سایر منتی‌های تحت حمایت ایشان و حتی منتورهای قبلی خودشان هستند که می‌توانند در پروسهٔ هدایت‌گری منتی نقش مهمی ایفا کنند. به عبارتی، گاهی حتی ممکن است که منتور از یک جایی به بعد نتواند آن‌طور که باید و شاید نقش یک راهنمای خوب را بازی کند اما بواسطهٔ دوستانی که دارد، می‌تواند شاگردش را به شخص دیگری که به مراتب عملکرد بهتری دارد ارجاع دهد.

– ایفای نقش یک رُل مادِل (اُلگو): منتور خوب کسی است که مَنش، رفتار و نگاهش به کسب‌وکار به گونه‌ای باشد که منتی آرزو کند روزی شبیه به وی گردد. به عبارت دیگر، منتور باید نقش یک Role Model (اُلگو) را برای منتی بازی کند (داخل پرانتز روی سخن با منتی‌ها است که هرگز نباید در این باره افراط و تفریط کنند و از منتور یک بُت بسازند چرا که هیچ انسانی کامل نیست و این وظیفه بر دوش منتی است که صرفاً نقاط مثبت منتور را گرفته و در عین حال هرگز به دنبال تقلید کورکورانه نرود که در همین خصوص توصیه می‌کنیم به مقالهٔ چرا اکثر افراد به دنبال یک قهرمان، لیدر و اسطوره می‌گردند تا وی را در زندگی شخصی خود دنبال کنند؟ مراجعه نمایید.)

آشنایی با انواع منتورینگ
به طور کلی، منتورینگ انواع و اقسامی دارا است که بسته به نیاز خود می‌توانیم مدلی را انتخاب کنیم که بیشترین اثربخشی را برایمان به ارمغان آورد که در ادامه به برخی از مهم‌ترین انواع منتورینگ اشاره خواهیم کرد:

– منتورینگ در یک حوزهٔ خاص: منتوری که در این حوزه فعالیت می‌کند اصطلاحاً Profession Mentor نامیده می‌شود. در واقع، چنین فردی در صنعتی که منتی قصد ورود به آن را دارد سال‌ها است که در حال فعالیت است و دید عمیقی نسبت به آن دارد و تِرِندهای این حوزهٔ خاص را به خوبی می‌شناسد (به طور مثال، می‌توان منتوری را مثال زد که در حوزهٔ توسعهٔ اپلیکیشن‌های موبایل فعالیت می‌کند به طوری که به خوبی می‌داند سهم اندروید و آی‌اواس چه‌قدر است، توسعهٔ گیم بهتر است یا ابزارهای کاربردی و همچنین در مورد فناوری‌های توسعهٔ اپ هم دید خوبی دارد به طوری که بسته به نیاز شما می‌تواند راهنمایی کند که مثلاً برای یک اپ اندرویدی خاص بهتر است زبان جاوا یاد بگیرید یا کاتلین و یا حتی به سمت تکنولوژی‌های هیبریدی مثل ریئکت نیتیو بروید.)

منتورینگ در یک صنعت خاص: چنین فردی که اصطلاحاً Industry Mentor نامیده می‌شود برخلاف مورد قبل که در یک حوزهٔ خاص دید عمیقی داشت، تمرکزش بر روی کل صنعت است و تِرِندهای کلان یک صنعت را به خوبی می‌شناسد (به طور مثال، وی در خصوص اینکه برای توسعهٔ اپ موبایل از چه فناوری‌هایی می‌توان استفاده کرد خیلی کمکی نمی‌تواند کند اما با توجه به مطالعات و تجربیاتی که از یک دید کلی در صنعت توسعهٔ نرم‌افزار دارا است، می‌تواند یک علاقمند به کدنویسی را در خصوص مزایا و معایب حوزه‌های مختلفی برنامه‌نویسی مثل توسعهٔ اپ موبایل، وب اپلیکیشن، برنامه‌های دسکتاپ، هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء، واقعیت افزوده و … راهنمایی کند.)

منتورینگ درون سازمانی: شرکت‌ها هرچه بزرگ‌تر می‌شوند، ارتباطات لایه‌های مدیریتی با پرسنل کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر خواهند شد تا جایی که برخی شرکت‌ها یا سازمان‌ها را می‌بینیم که نه تنها افراد تازه‌وارد، بلکه نیروهای قدیمی سازمان هم از فرهنگ سازمان، ارزش‌ها، مأموریت و چشم‌انداز مد نظر مدیران ارشد باخبر نیستند که در چنین مواقعی یک به اصطلاح Organizational Mentor می‌تواند مفید باشد بدین صورت که برای تک‌تک پرسنل وقت می‌گذارد و بسته به فیدبکی قبلاً از ایشان به دست آورده است، می‌تواند آن‌ها را راهنمایی کند تا در جهت ارزش‌های سازمان گام بردارند.

منتورینگ موقعیت-محور: این مدل منتورها که تحت عنوان Situational Mentor شناخته می‌شوند این وظیفه را دارند تا در بازه‌های زمانی کوتاه اما در عین حال اثربخش برای دستیابی به هدفی خاص تجربیات خود را به علاقمندان منتقل کنند (به طور مثال، فرض کنیم که در استارتاپ‌مان نیاز داریم تا افراد در خصوص امنیت سایبری اطلاعات خود را به‌روزرسانی کنند که در چنین شرایطی می‌توانیم از منتورینگ موقعیت-محور استفاده نماییم.)

منتورینگ نظارتی: یک Supervisory Mentor کسی است که بیش از هر چیزی، نقش نظارتی دارا است بدین شکل که در بازه‌های زمانی مشخصی به منتی سر می‌زند تا اطمینان حاصل کند وی در مسیر درستی حرکت می‌کند (به عنوان نمونه، فرض کنیم در شرکت خود تعداد کارمند داریم که در حوزهٔ دیجیتال مارکتینگ فعالیت می‌کنند و برای آنکه بهترین نتیجهٔ ممکن را به دست آوریم، از یک منتور نظارتی درخواست کمک کرده‌ایم. وی پس از یکسری جلسات اولیه که کلیات کار را به کارکنان منتقل می‌کند، به طور مثال فصلی یک بار در شرکت حضور بهم می‌رساند تا با بررسی آمار و ارقام، روندها، پیشرفت‌ها و آشنایی با استراتراژی‌های به کار گرفته شده بتواند نقشه‌‌ٔ‌راه را برای ادامهٔ مسیر ترسیم کند و یا تغییراتی در رویکردهای قبلی ایجاد نماید.)

در آنِ واحد چند منتور می‌توانیم داشته باشیم؟
بررسی تفاوت‌های منتورینگ و کوچینگ خارج از این بحث است اما به ذکر همین نکته اکتفا می‌کنیم که معمولاً کوچینگ مقوله‌ای کلی است بدین صورت که یک کوچ به مشتری خود کمک می‌کند تا اساساً به موفقیت برسد، خوشحال باشد، اعتماد به نفس خود را بالاتر ببرد و به طور کلی کیفیت زندگی وی را بهبود بخشد اما در مقابل، منتورینگ مقوله‌ای تخصصی‌ است بدین صورت که ما در یک حوزهٔ خاص، مثلاً تیم‌سازی یا مدیریت، نیاز به کمک و راهنمایی داریم که در این صورت می‌توانیم منتوری که در حوزهٔ مد نظرمان صاحب تجربه است را به خدمت گیریم.

در حقیقت، ماهیت تخصصی منتورینگ این امکان را در اختیار منتی قرار می‌دهد تا بسته به نیاز خود در آنِ واحد بتواند چند منتور مختلف داشته باشد و مادامی که فعالیت منتورها با یکدیگر تداخل پیدا نکنند و ارزش‌های مد نظر منتورها در تضاد با یکدیگر نباشد، به نظر می‌رسد که برخورداری از چند منتور به صورت هم‌زمان بلامانع باشد (از این جهت می‌گوییم ارزش‌های مد نظر منتورها در تضاد با یکدیگر نباشد که مثلاً ممکن است شخصی دو منتور داشته باشد که یکی در خصوص برندینگ مشاوره می‌دهد و دیگری در خصوص بازاریابی و افزایش فروش که در چنین شرایطی ممکن است منتورینگ در خصوص برندینگ حول مباحثی همچون کیفیت‌گرایی، مشتری‌مداری، تجربهٔ کاربری و چیزهایی از این دست بچرخد اما در مقابل منتورینگ مرتبط با بازاریابی و فروش صرفاً حول کسب سهم بازار بیشتر به هر قیمتی باشد که در چنین شرایطی ارزش‌های دو منتور در نقطهٔ مقابل یکدیگر قرار می‌گیرد که منتی باید تا حد ممکن از قرار گرفتن در چنین شرایطی پرهیز نماید.)

چرا هزینهٔ منتورینگ معمولاً بالا است؟
در پاسخ به این پرسش شاید بتوان اصلی‌ترین دلیل را این نکته قلمداد کرد که معمولاً منتورها در طول سالیان دراز دست به کسب تجربیات مختلف یکی پس از دیگری می‌زنند و این در حالی است که در بیشتر این مواقع تجربیات خود را با صرف هزینه‌های زیاد مالی/زمانی به دست آورده‌اند. به عبارتی، یک منتور خوب چیزی به منتی منتقل می‌کند که هرگز نه در دانشگاه‌ها و نه در دیگر مراکز آکادمیک آموزش داده نمی‌شوند و خِردی که منتور دارا است صرفاً بواسطهٔ حضور در صنعت به مدت چند سال و همچنین آزمون و خطاهای بسیار در طول زمان به دست آمده به طوری که استفاده از یک منتور به منزلهٔ Shortcut (میان‌بُر) است که منجر به صرفه‌جویی در زمان‌ ما می‌گردد و نیاز به توضیح نیست که چنین میان‌بُری هرگز رایگان یا ارزان نیست!

انتخاب منتور در حوزهٔ کدنویسی را از کجا شروع کنیم؟
رادیو فول‌استک جایی است دربرگیرندهٔ پادکست‌هایی با فعالان صنعت توسعهٔ نرم‌افزار که چه در داخل و چه در خارج از کشور مشغول به کار هستند. حال ممکن این سؤال پیش آید که صرفاً با یک پادکست ۲ الی ۳ ساعتی نمی‌توان برچسب منتور روی کسی زد که به عنوان مهمان رادیو فول‌استک انتخاب شده است که چنین نقدی کاملاً وارد است اما در عین حال سعی شده تا در خلال صحبت‌ با مهمانان در خصوص تجربیات کاری ایشان، سؤالات مختلفی مطرح گردد تا نهایتاً مخاطب بتواند یک دید کلی نسبت موضوعات مطروحه کسب نماید.

سرویس منتورینگ سکان آکادمی نیز این امکان را در اختیار هم منتورها و هم کسانی که به دنبال راهنما می‌گردند قرار داده تا بدون هرگونه دخالتی از جانب این سایت، بتوانند به صورت مستقیم با یکدیگر تعامل برقرار سازند.

سخن پایانی
اگر از کسانی که متأهل هستند این سؤال را بپرسیم که «آیا ازدواج خوب است یا خیر؟»، به نظر می‌رسد که درصد قابل‌توجهی از ایشان این‌گونه پاسخ دهند که «ازدواج کردن عالی است چنانچه همسری خوب نصیب شما شود و در غیر این صورت مجرد ماندن به مراتب بهتر از ازدواج با فردی نامناسب است.»  با این تفاسیر، شاید بتوان دیدگاه فوق را به مقولهٔ داشتن/نداشتن منتور نیز نسبت داد بدین شکل که می‌توان گفت «منتور داشتن عالی است چنانچه منتوری خوب نصیب شما شود و در غیر این صورت عدم برخورداری از راهنما به مراتب بهتر از راهنمایی گرفتن از یک منتور نامناسب است.»

در حقیقت، همان‌طور که پیش از این اشاره کردیم، انتخاب منتور در حوزه‌ای که در آن مشغول به فعالیت هستیم بسیار حائز اهمیت است که در این پروسه همواره باید معیارهای یک منتور خوب از یکسو و همچنین آشنایی با وظایفی که یک منتور دارا است را از سویی دیگر مد نظر داشته باشیم و نیاز به توضیح نیست چنانچه در انتخاب منتور خود دچار اشتباه شویم، مسائل مهمی همچون آیندهٔ کسب‌وکارمان، پول، اعتبار و از همه مهم‌تر زمان خود را از دست خواهیم داد.

حال نوبت به نظرات شما می‌رسد. در ارتباط با مقولهٔ منتورینگ چه دیدگاهی دارید و آیا تجربهٔ منتور/منتی بودن را داشته‌اید؟ نظرات، دیدگاه‌ها و تجربیات خود را با دیگر کاربران سکان آکادمی به اشتراک بگذارید.